ابراهیم ملکی
غم واندوه و گريه ومویه يك امر طبيعي وجزء فطرت انسانها است وتابع احساسات بشري است. همانطور كه انسان از يك حادثه مطلوب به وجد مي آيد به همان اندازه يك حادثه ناگوار ونا خوشايند در او اثر نا مطلوب گذاشته و در غم و اندوه فرو مي رود اما هنگاميكه غم واندوه وگريه وموبه به صورت بيماري واگير در آيد و گريستن وگرياندن بخشي از زندگاني شود كاري است بس زيانمند وخطرناك. وخطرناکتر وخسارت بار تراینکه این غم واندوه جنبه دینی به خود گرفته ودست مایه دکانداران این گونه مراسم گردد ازهمین جهت است دو ماه محرم وصفر کم است که مراسم استقبال از محرم وصفر را به آن افزودند ،بنی عباس با شعار محرم وعاشورا به قدرت رسید و روی بنی امیه را درجنایت سفید کرد. ابوعطاء افلج بن یسار السند شاعری که عصر اموی و عباسی، هر دو را درک کرده بود در زمان سفاح چنین سرود:
فلیت جور بنی مروان عادلنا
و لیت عدل بنی عباس فی النار
ای کاش ظلم بنی مروان بر ما همچنان ادامه می یافت و ای کاش عدل بنی عباس در آتش می سوخت
و اما عزاداري در زمان امام صادق (ع)فقط يك روز و آن هم روز عاشورا بود كه يك نفر همان طور كه تاريخ نقل مي كند واقعه ي روز دهم محرم سال 61 هجري را بيان مي كرد وسايرين گوش مي دادند وآن هم براي اين نبود كه گريه كرده وبه وسيله ي قطرات اشك گناهان آنها آمرزيده شود يعني نه اصرار مي كردند كه مردم فرياد كشيده و به سر وصورت خود بزنند و نه راه اغراق ومبالغه را مي پيمودند و نه در ذكر مصائب به مردم مي گفتند بر حسين گريه كنيد تا خداوند گناهان شما را ببخشد . البته چون فاجعه خيلي بزرگ بود مستمعين با شنيدن ان وقايع متاثر مي شدند.که یک امرطبیعی است