✍️ حبیب رمضانخانی
از دیشب که زهرا امیرابرهیمی، بازیگر ایرانی فیلم «عنکبوت مقدس» در جشنواره کن، به توفیق بزرگی دست یافته و برنده بهترین بازیگر زن شده، همه زبان به تحسین و تمجید او از باب موفقیتش کرده و او را الگو و نماد بازگشت به زندگی و اراده آهنین نمود می دهیم.
قابل تامل اینکه همین مردم و جو در اواسط دهه هشتاد، با آن هجمه و تاختن ها، او را زمین زدیم و تا مرز نابودی همراهش کردیم و حالا اراده برخاستن از همان حال نزار و رو به نابودی، که خود ایجاد کردیم را، می ستاییم و در وصفش اسطور سازی می کنیم!
جدا از اراده و توان زهرا امیرابراهیمی، یکی از دلایل اصلی که ایشان را امروز اینگونه برجسته و درخشان بر آن جایگاه نشاند، محیطی بود که بعد از آن شرایط به آن پناه برد و توانست جان بگیرد. بی شک اگر او تا امروز در ایران مانده و دوام آورده بود، در سطح جامعه او را به انگشت اشاره نشان می دادیم و اگر هم به فرض محال امکانی برای حضور مجدد در مقابل دوربین داشت، شایعات و حرف و حدیث ها پشتشان بی نهایت داغ می بود.
در سریال معروف «نرگس» که این بانو با حضور در آن مشهور شدند و بعد، آن اتفاق ناگوار برای ایشان رخ داد، خواهر ایشان در آن سریال، مرحوم زهره فکور صبور بود. همو که در مقایسه با امیر ابراهیمی بسیار آینده روشن و کارنامه پرو پیمانی از نقش آفرینی و پیشنهادات زیاد برای آینده داشت و شهرت و ثروتی که آرزوی هر جوان و نوجوان ایرانی هست را دارا بود. قابل تامل اینکه از اسب افتاده، از ایران بیرون رفت و توانست خود را از نو بسازد و اینگونه بدرخشد، ولی سوار بر اسب سفید موفقیت، مرحوم صبور فکور، در این محیط نهایت به آن جایگاه و مرگ آنگونه ناگوار منتهی گشت!
البته هدف از مقایسه نه اینکه بخواهیم در مرگ آن مرحوم محیط ایران را کاملا دخیل و جو را سیاه و نامناسب جلوه دهیم و نتیجه گیری قطعی کنیم، بلکه می خواهیم محیط و شرایط طرف دیگر را برجسته کنیم که امکان برخاستن مجدد داده و جامعه نه آنگونه بر زمین می زنند و نه آنگونه بر می کشند و اسطوره می سازند!
در آخر؛ امیدوارم در جامعه ای که اینگونه قضاوت و ارزیابی ها تند بوده و خاکستری دیدن در سیاه و سفید دیدن های محض کالای کمیابی هست، زمینه فرصت دادن به دیگران را تمرین کنیم و به پای اشتباهی زندگی همدیگر را تباه نکنیم. در نقطه مقابل با این اسطوره سازی ها، با عنوان نماد اراده و برخاستن و… فردا روز همین اندازه توقع و انتظار خلق نکنیم و آنچه در این مدت سر امثال اصغر فرهادی و دیگرانی که انتظار داشتیم تریبون مخالفت با ساختار و پرچم اعتراضات مردمی باشد، از ایشان نکرده و مجدد ایشان را اینبار با قید سلبریتی فلان ننوازیم!